رونیکارونیکا، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 12 روز سن داره

رونیکا نفس مامان و بابا

چهارماهگی رونیکا خانوم

1393/4/15 0:56
612 بازدید
اشتراک گذاری

                                                   43079_29vfnr8_th.gif                                    

                       

سلام دختر نازنینم.فردا پانزدهم تیر ماهه و شما چهارماهه میشی .مبارک ما و شما باشه عزیزترینم01700000.این ماه برامون خانوم تر از قبل شدیniniweblog.com .

آره عزیزکم با کارهات کلی به عرش بردیمون .بعد از مدتها یه خنده واقعی رو لبهام نشستniniweblog.com.این ماه وقتی تو چشمات نگاه میکردمniniweblog.com انگار نگاهت با ماه قبل فرق داشت .از اون نگاه های مادر و دختری بود . احساس کردم منو خیلی ساله که میشناسی .یه نگاه عمیق و عجیب، توش پر از احساس بود .انگار داشتی بهم میگفتی" مامان، من دیگه میدونم تو مامانمیniniweblog.com.من دیگه میشناسمت".منم نگاهت میکردم و از شوق ،اشک توی چشمام حلقه میزد.بابا میگفت: چرا دیگه گریه میکنی؟!.نمیدونستم چطور توصیفش کنم انگار سالها بود  که میشناختمت.بدون شک این احساسی هست که فقط و فقط یه مادر میتونه درکش کنه.من قلبا این لحظه های ناب روبه تموم مامانا تبریک میگم. .خدا شکرت از این که یه مادرمniniweblog.com،از این که این لحطه های وصف ناشدنی رو میبینم.

                                  

                                                

بزرگترین و ناب ترین سورپرایز این ماهت،حرف زدنت بود niniweblog.com.آخ که نمیدونی چقدر شادمون کردی با این کارت.وقتی برا اولین بار با من و بابایی حرف میزدی داشتیم آب میشدیم برات نارگلم.نمیتونم اون لحظه رو وصف کنم. هیچ موقع از یادم نمیره  وقتی من و بابا ازت سوال میکردیم و تو هم جوابمون  رو با ,ne,na,aaaa,eeeeee,ghooooo,giaaaa ,oeeee,میدادی.خیلی دوست داشتم بدونم چی داری بمون میگی خوشگل مامان.

                                                                niniweblog.com

یه سورپرایز دیگه ای که برامون داشتی اینه که عروسکهات رو دیگه تو دست میگیریniniweblog.com و میبری سمت دهن نازنازیت . سعی میکنی که همه عروسک رو بکنی تو دهنت و بخوریش.قبل از اون عاشق این بودی که پتوت رو با دستات بگیری و به سمت دهنت ببری و با هامون قایم باشک کنی. اولین عروسکت رو که خودت برداشتی  گوگوجی بود که نگار جون برات از قشم سوغاتی آورده بود.طبق معمول گوگوجی کنارت بود شما هم داشتی برامون کلی شیرین زبونی میکردی که ییهو دیدم  شلوار گوگوجی خانوم رو  گرفتی تو دستت و پاش رو بردی سمت دهنت.وای چه لحظه ای بود من که کلی ذوق کرده بودم به بابا هم مژده دادم .بابا هم که از یک ماهگیت تا حالا منتظر این لحطه بود کلی خوشحال شد.خلاصه که هر لحطه مون رو شاد کردی .ممنونم ازت کوچولوی مامانی.

 

صبح ها هم که از خواب بیدار میشی شروع میکنی به حرف زدن Haaaaaaaa,heeeeeeeee,Hhhhh ,haheeeee.دیوونم میکنی با این کارات. منم کاری نمیتونم بکنم جزاینکه سلام صبح بخیرت  رو بگم و بغلت کنمniniweblog.com و غرق بوست کنم.یعنی میخوام بخورمت .خیلی خوردنی هستی خیلی.

دو هفته پیش هم رفتیم خونه باباجون کلی براشون شیرین زبونی کردی کلی با بابا جون اختلاط کردی و مادربزرگ و باباجون رو شاد کردی.

چند روز پیش هم مهمون داشتیم و کلی با دختر خاله ات صحبت کردی.من هم تا جایی که تونستم صدات رو ضبط کردم  کاش میشد فایل صوتیش رو آپلود کنم ولی امکانش نیست.فردا صبح هم واکسن داری .یه هفته اس که نگران فردام.من وشما وبابایی فردا با هم میریم مرکز بهداشت سجاد.خدایا کمک کن دخترم اذیت نشه.دوستت دارم یه عالمه، نی نی کوچولوی با نمک من.

از کارهای دیگه این ماهت این بود که وقتی عکس نینی کوچولو ها رو میدیدی کلی ذوق می کردی و شروع می کردی به صحبت.یه بار رفتیم فروشگاه .عکس یه مامان و به به رو  روی نرم کننده دیدی کلی حرف زدی.منم تو رو جند بار بردم اون قسمت .خیلی شاداب میشدم از این کارت04400000

.بوس بوس هزار تا بوس به دخملی.شکلَــَک هآی رّمیـــ ـنآ

یه حرکت جالب انگیزت اینه که به پهلو میچرخی.بعضی وقتا تنبلی میکنی و من و بابایی کمکت میدیم ولی وقتی خودت میخوای تو کمتر از یه ثانیه میچرخی به پهلو مثل یه توپ قلقلی.

دیگه اینه هنوزم صدای سشوار را دوست داری و وقتی بد خواب میشی با صدایش خوابت میبره . هر جا میریم مهمونی دنبال لوسترشون میگردی و وقتی لوستر رو میبینی کلی باهاش ذوق میکنی. ساعت دیواری وقاب ترمه  رو هم دوست داری  وقتی حوصله ت سر میره واسه دیدنشون کلی به خودت زحمت میدی و روی تشکت 180درجه میچرخی تا ببینیشون و باشون بازی کنی.

پسندها (4)

نظرات (2)

عاطفه مامان مانیاد
16 تیر 93 18:07
سلام مامان لیلا...به صورت اتفاقی به پیجتون سر زدم...دختر طلای با مزه و شیرینی دارین خدا حفظش کنه براتون گل بانو رو
مامان لیلا وبابا مهدی
پاسخ
سلام مامان عاطفه .مرسی عزیزم .منم پست هاتون رو دیدم .مانیاد کوچولوی دوستداشتنی رو ببوسش .تو بعضی از عکساش شکل بچگی های خواهر زاده م هست
مامان پریسا و بابا مهرداد
26 مرداد 93 9:22
خیلی ممنون که باقی شعر نی نی رو گفتید.. منم ویرایش کردم بازم بهم سر بزنید خوشحال میشم بزرگوار دخمل خوشملی موپولی رو هم از طرف من ببوسید