اولین دندون مروارید رونیکا خانوم
سلام سلام صد تا سلام
من اومدم با دندونام
میخوام نشونتون بدم
صاحب مروارید شدم
یواش یواش و بیصدا
شدم جزو کباب خورا
رونیکا جونم دیشب بابایی متوجه شد که یکی از دندونات جوونه زده.من و بابایی خیلی ذوق کردیم مدام دستمون رو میزدیم به مرواریدت و کلی هیجان زده شدیم.این هم عکس رونیکا با دندون ،کنار دخترخاله های مهربونش.
اولین دندونت رو شب یلدا در اوردی.شب که لالا کرده بودی همش تو خواب ناله میکردی.منم نوازشت میکردم.من فکر میکردم شکمت نفخ کرده و درد میکنه ولی فرداش بابایی متوجه دندونت شد.چقدر هم نوک تیز بود.خخخخخ
فرداش هم تصمیم گرفتیم آش دندونیت رو بپزیم و یه جشن کوچولو هم برات بگیریم.این سومین آش دندونیه که برا دخملی پخته شده.آخه از چهار ماهگی سکوی دندونت بسته شد و مدام لثه هات رو می خاروندی.بالاخره داخل صدفت یه مروارید دیدیم.
اینم از آش خوشمزه
رونیکا داره یه دندون
قند میخوره از قندون
فرشته ای مهربو ن
آورده براش یه دندون
آش بخورید نوش جون
آش دندون رونیکا جون
اینم از کیک دندون ناناس رونیکا